تجدید ساختار و روی آوردن به منابع تجدیدپذیر انرژی، طی دو دهۀ گذشته دو عامل اصلی در ایجاد دگرگونیهای اساسی در ساختار فنی و روشهای مدیریت، بهرهبرداری، کنترل، حفاظت و برنامهریزی سیستمهای انرژی الکتریکی بوده است. عامل اول که ریشه در نظریههای اقتصاد کلان دارد، نتیجۀ تغییر نگاه به انرژی الکتریکی از یک سرویس عمومی که به شکل انحصاری یا دولتی اداره میشود به یک کالا است که باید توسط تولیدکنندگان در بازار آزاد به مشتری عرضه شود. عامل دوم که ریشه در نگاه بلندمدت به آیندۀ کرۀ زمین و محیط زیست دارد، با منطق اتمام منابع فسیلی و مقابله با افزایش آلودگی محیط زیست، کربن دیاکسید و گرمایش زمین، سعی در جایگزینی منابع فسیلی مانند نفت، گاز و زغالسنگ با منابع تجدیدپذیر مانند خورشید، باد و غیره دارد.گذشته از اینکه روشهای قبلی بهرهبرداری، مدیریت و برنامهریزی سیستمهای انرژی الکتریکی در ساختارهای جدید و تغییر شکلیافته کاربرد ندارند، در ساختار جدید با مسائل تازهای مانند ادارۀ بازار، راهبرد شرکت در بازار برای تولیدکنندگان، چگونگی پاسخ مصرفکنندگان، مدیریت ریسک و غیره روبهرو هستیم. از نظر علمی برای تحلیل و حل این مسائل نیز با پدیدۀ عدمقطعیت بیشتر در اطلاعات اولیۀ لازم مواجه هستیم. بخشی از این عدمقطعیتهای تازه ناشی از عدمقطعیت در میزان تولید منابع تجدیدپذیر و رفتار بازار است که نیاز به الگوریتمها و روشهای تازه دارد. این روشها و الگوریتمها موضوع اصلی تعداد زیادی از مقالات و پژوهشهای علمی جدید در سیستمهای انرژی الکتریکی است که به تجزیه، تحلیل و ارائۀ راهحل برای این مسائل نو در سیستمهای قدرت میپردازند. شاید این اولین کتابی است که میتواند بهعنوان یک کتاب درسی در معرفی این روشها و الگوریتمها که قطعا در آینده باید تکمیل شوند، استفاده شود.