شکسپیر در داستان هاملت، مرد جوانی را به تصویر میکشد که تربیت شده است تا فردی متفکر باشد، ولی چون مرد عمل است، نیروی سیاه انتقام او را تحریک میکند. وقتی هاملت از روح پدرش میشنود که مرگ او اتفاقی نبوده، بلکه به قتل رسیده است، لذا او از هم میپاشد. روح ادعا میکند که قاتل، برادرش کلودیوس است که به تازگی با مادر هاملت ازدواج کرده است. آیا روح راست میگوید یا اینکه عفریتی است که از جهنم آمده است تا هاملت را به عملی شرورانه تحریک کند؟ هاملت گیج شده است و پیوسته از شک و شبهه رنج میبرد. او نمیتواند تصمیم بگیرد که چه کند. هاملت برای کشف حقیقت خود را به دیوانگی میزند. او پولونیوس را به اشتباه میکشد و این کار به مرگ اتفاقی افیلیا میانجامد. هاملت عاشق افیلیا بوده است.