برای ما که زادهی اضطراب جهانیم و دهههاست در اضطراب مدام «و همچنان دوره میکنیم/ شب را و روز را/ هنوز را...»، سورن کیرکگور و «مفهوم اضطراب»اش به مثابهی طریقتیست رهاییبخش که میدانیم به هر جان کندنی، باید پیشهاش کنیم. اینکه فیلسوف بزرگ دانمارکی، قریب به دو قرن پیش گفته که ما فقط با گشوده کردن دستهایمان و پیش رفتن و در بر گرفتن وضعیت است که میتوانیم امیدوارانه به چیرگی بر اضطراب، چشم دوخته و دل ببندیم، عظمت و اهمیت کار او را هویداتر میکند. کیرکگور سخت ایمان دارد که «معرفت آزادی» از دل بودن اضطراب در هستی ما و مواجههی ما با آن ممکن میشود و ازهمینروی است که موجودیت انسانی ما درگیر اضطراب است و آسودگی از پی گذر حقیقی از آن، امکانیت مییابد. کتاب «مفهوم اضطراب» بهدرستی مسیرش را از میان انبوه روایتهای عهد عتیقی و الهیات مسیحی طی کرده و تکتک کلیدواژهها و مفاهیمشان را جزء به جزء توصیف کرده و توضیح میدهد: مفهوم گناه اول، مفهوم بیگناهی، مفهوم هبوط، مفهوم اضطراب و البته عینیت و ذهنیت اضطراب و رابطهاش با نسلها، تاریخ، خیر و شر. مفهوم اضطراب، مشق شده به سال 1844 میلادی، در لحظهی درستی پیش روی ما قرار گرفته و انتخاب ماست که مهم است، برای نوید رهایی پس از رویارویی با منشأ دردهایمان.