کتاب پیش رو داستان پسری به نام مافاتو را روایت می کند. پسری ترسو که در قبیله ای که شجاعت را می پرستند زندگی می کند؛ این ترس ریشه در اتفاقات گذشته دارد، ریشه در اتفاقی که مادرش را از او گرفت، دریایی که جسم زن را در آغوش کشید و روح را از بدنش بیرون راند. پسر به خاطر ترس از سوی هم قبیله ای هایش طرد می شود. او اکنون به سنی رسیده که باید گلیم خودش را از آب بیرون بکشد و هر طور که شده بر ترسش غلبه کند؛ پانزده سالگی سنی مهم است و می تواند آغازی باشد برای یک زندگی تازه و رهایی از ترس و وحشتی که در دل مافاتو ریشه کرده است. او باید تمام تلاشش را به کار بگیرد و در مسیر شجاعت پیش برود.