در سال ۱۷۸۳ نویسنده مقاله ?Was ist Autklarung «روشنگری چیست؟»)، که در Berlinische Monatsschrift چاپ شد اذعان کرد تواند به پرسشی که طرح کرده است پاسخ دهد. امروز نیز تعریف روشنگری به همان اندازه دشوار است. این عدم قطعیت در ارزیابی های متعارض این جنبش پدیدار میشود. ویراست دوم فرهنگ انگلیسی آکسفورد روشنگری را ملهم از خردگرایی ای کم عمق و پرمدعا، و تحقیر نامعقول سنت و مرجعیت توصیف میکند بی تردید تعریفی از این سنخ پدیده ای که به دلیل پیچیدگیاش متمایز است چندان سودمند نیست اما از تـوصیف مشهور کانت از روشنگری به منزلۀ رهایی آدمی از صغارت بر خود تحمیل کرده اش امروزه اساسا به عنوان آماج حملات به روشنگری استفاده نمی شود. ترجیح میدهم بحثم را به جای آغاز با یک تعریف با دنبال کردن اجمالی این جنبش تا خاستگاههای آن بیا غازم روشنگری جستجوی هم نهاد فرهنگی جدیدی را به سرانجام رساند که در اواخر قرون وسطی آغاز شد هنگامی که هم نهاد کیهان شناختی انسان شناختی و الهیاتی سنتی فروپاشیده بود. فرهنگ اروپایی مبتنی بر تعداد نسبتا کمی از ایده هاست. یکی از این ایده ها این مفروض است که واقعیت آن سان که مشاهده یا تجربه اش میکنیم با اصولی که آن را توجیه میکنند منطبق نیست.