«پیتر» تلسکوپش را برداشته بود تا دریا را نگاه کند. اما ناگهان بال منقارکیسه ای به دستش خورد و تلسکوپ داخل آب افتاد. پیتر از این موضوع خیلی ناراحت بود. منقارکیسه ای هم خیلی ناراحت بود. او پرواز کرد تا بتواند هرطور شده تلسکوپ را پیدا کند، اما نمیتوانست، تا این که «کتی» را داخل آب دید. او موضوع را به کتی گفت. کتی هم شنا کرد تا توانست بالاخره تلسکوپ را پیدا کند. او و منقار کیسه ای با خوشحالی به سمت قایق پیتر رفتند و تلسکوپ را به او دادند. پیتر هم خیلی خوشحال شد و از آن دو تشکر کرد. کتاب حاضر از مجموعة «ماجراهای پری دریایی»، دربرگیرندة یک داستان تخیلی برای کودکان دو گروه سنی «ب» و «ج» است.