کتاب «پروانهها گریه نمیکنند»، پیشگام آغاز همصحبتی و گشودن باب گفتوگوی بیواسطه در باب تفاوتها و معلولیتهای جسمی و ذهنی مختلف است. نویسنده که خود مادر یک کودک معلول است، هدف خود را از گردآوری این روایتها بازکردن دریچهای به دنیای کمتر شناختهشده معلولیت عنوان کرده است. اعتمادی در مقدمه کتاب اشاره کرده که بچههای دارای معلولیت شبیه پروانهاند؛ چراکه در عین زیبایی و لطافت بهشدت آسیبپذیرند. به راحتی میتوانند با یک حرف یا نگاه بشکنند. باید آداب برخورد با آنها را یادبگیریم. کمکشان کنیم درهای جامعه را برویشان بازبگذاریم؛ اجازه بدهیم از پیله ناتوانی و ضعف بیرون بیایند و شگفتی بالهایشان را پیش چشم ما به نمایش بگذارند. پروانهها وقتی از دنیا ناامید میشوند، گریه نمیکنند. درعوض قدرت بالهایشان را از دست میدهند. خشک میوشند، میشکنند، تمام میشوند. نویسنده «پروانهها گریه نمیکنند» تاکید دارد که باید برای بهترشدن حال پروانهها تلاش کنیم. نگذاریم از شوق پرواز خالی شوند. بگذاریم جهان با دیدن لبخند آنها زیباتر از قبل شود. زیبا مثل لبخند رضایت یک پروانه وقتی که بالهای پر از طرح و نقشش را روی گل آفتابگردان بازمیکند.