این کتاب درباره زنی جوان است که به دلیل بستری شدن طولانی در بیمارستان حافظه اش را از دست داده و حالا تنها چیزی که می خواهد کشف حقیقت و گذشته اش است. رمان «گره کور» ۴ فصل اصلی دارد که به بخش های متعدد تقسیم می شوند. عناوین فصول چهارگانه این کتاب به ترتیب عبارت اند از: «جای من آنقدر دور است که به دوردست ها غلبه می کند»، «تمام آنهایی که دلتنگشان هستم جدا از من زندگی می کنند»، «یا همه چیزم یا هیچ، از من نپرس دنیایم چطوری است» و «یک مشکل حل نشدنی دارم که اگر حل شود، درونم غوغا می شود». در فصل اول، این بخش ها درج شده است: راز، باغ ذهنم، دکتر اورهان باستیالی، زندگی بدون اینکه چیزی را بدانی چقدر راحت است. عناوین بخش های فصل دوم کتاب پیش رو هم به این ترتیب هستند: من زنی جوان بودم، دکتر جمیل بوستانجی گیل، رازهای گیزم، اسرا، از هم گسیخته. طبل به کمک مضرابش نواخته می شود، تنهای تنها با ارواح داخل خانه ام، من هرجا که باشم بلا هم آنجاست، نپرس که دنیای من در چه وضعی است هم بخش های تشکیل دهنده فصل سوم کتاب هستند. آخرین فصل کتاب هم دربرگیرنده این بخش ها هستند: ویلایی در سیلیوری، بیدارشدن در روزی جدید، بمب، در پس هر شب صبحی می آید، در هر شری خیری وجود دارد، جهت کشتی.