ماکسول مالتز یک جراح زیبایی آمریکایی و نویسنده کتاب خودشکوفایی : سایکوسیبرنتیک بود که سیستمی از ایدهها را مطرح کرد که به گفته او میتواند تصویر فرد از خود را بهبود بخشد. به نوبه خود، فرد یک زندگی موفق تر و رضایت بخش تر خواهد داشت. او چندین کتاب نوشت که در میان آنها «سایکو-سایبرنتیک» یکی از پرفروشترین کتابهای قدیمی بود که بر بسیاری از نویسندگان بعدی تأثیر گذاشت. جهت گیری او به سمت سیستمی از ایده ها که کمک به خود را فراهم می کند، پیشرو کتاب های خودیاری رایج در حال حاضر در نظر گرفته می شود. کلمه سایبرنتیک از یونانی به معنای "رهبر" می آید، و در معنای امروزی معمولا به سیستم های کنترل و ارتباط در ماشین ها و حیوانات اشاره دارد: برای مثال، چگونه یک کامپیوتر یا یک ماوس خود را برای رسیدن به یک کار سازماندهی می کند. مالتز این علم را برای انسان به کار برد تا سایکو-سایبرنتیک را شکل دهد. با این حال، کتاب او در حالی که از توسعه ماشینهای پیچیده الهام گرفته بود، این ایده را محکوم کرد که انسان را میتوان به یک ماشین تقلیل داد. روان سایبرنتیک شکاف بین مدلهای مکانیکی ما از عملکرد مغز (کلیشههایی مانند «مغز شما یک کامپیوتر فوقالعاده است») و شناخت خودمان به عنوان چیزی فراتر از ماشینها را پر میکند. نبوغ مالتز در این بود که می گفت در حالی که ما «ماشین» بودیم، و در حالی که پویایی هدف گذاری و خودانگاره را می توان به بهترین وجه با عبارات مکانیکی توصیف کرد، تنوع خارق العاده آرزوهای ما و توانایی ما برای ایجاد جهان های جدید منحصر به فرد بود. آنچه هرگز نمیتوان به قیاسهای ماشینی تقلیل داد، آتش تخیل، جاهطلبی و اراده بود.