سبک شعر باباچاهی از دهه ی چهل تا هفتاد شمسی به سبک نیمایی است اما از دهه ی هفتاد شمسی شعر او تغییرات اساسی پیدا کرد؛ زیرا مقارن با دهه ی هفتاد کتاب های تئوریک زیادی توسط مترجمان از زبان انگلیسی به زبان فارسی ترجمه شد. این کتاب ها نظریه های ادبی غرب بودند که تاثیر بسیاری بر فضای ادبی ایران گذاشتند. باباچاهی نیز از این تاثیرها بر کنار نبود. او از دهه ی هفتاد تا دهه نود شمسی با رویکردی کاملا متفاوت دست به انتشار نزدیک به سیزده مجموعه شعر زد که تفاوت زبان، بیان و ساختار این مجموعه ها را نسبت به مجموعه های پیشین او به راحتی می توان شاهد بود. این کتاب نیز بررسی سبکی همین مجموعه های متأخر است و سعی شده با بهره گیری از بالقوه های نظریه ی شناختی که در ادامه به معرفی آن می پردازیم، زوایای پیدا و پنهان زبان و ساختار این آثار مورد تحلیل قرار گیرد. به موازات بررسی آثار باباچاهی، به بررسی سبکی آثار عباس صفاری نیز خواهیم پرداخت که شیوه ای کاملا متفاوت و حتی متضاد با سبک و سیاق آثار باباچاهی دارد. «عباس صفاری متولد ۱۳۳۰ شمسی در شهر یزد است اما او از سال ۱۳۷۶ به قصد ادامه تحصیل به آمریکا می رود و در آنجا ماندگار می شود. اولین مجموعه ی شعر او در سال ۱۹۹۲ میلادی در کالیفرنیا چاپ شده است»؛ اما اولین مجموعه شعری که از او در ایران چاپ شده است، مجموعه ی شعر «دوربین قدیمی» است که در سال ۱۳۸۱ شمسی به بازار آمد و سپس تا سال ۱۳۹۳ شمسی سه مجموعه شعر دیگر از او نیز در ایران به چاپ رسید که جمعا هر چهار مجموعه مورد توجه مخاطبان فارسی زبان قرار گرفت و چندین بار تجدید چاپ شد.