نوسازی و اصلاحات در تجربه اروپائیان بر مبنای مدرنیته و به کمک بورژوازی و دولت مطلقه و ملی و مدرن و از گذر تغییرات اجتماعی رادیکال و همه جانبه به ظهور جوامع مدرن و توسعه یافته انجامید.اما در ایران با وجود دو قرن تلاش اصلاح طلبانه از عباس میرزا تا امیرکبیر و سپهسالار و از مشروطه و دوره پهلوی تا دوره انقلاب اسلامی،نوسازی و اصلاحات منجر به ایجاد جامعه ای مدرن و توسعه یافته نگردیده است.از جمله علل و عوامل مهم در ناکامی ایرانیان در امر نوسازی و توسعه برداشت ایدئولوژیک و یکسویه مقامات اصلاح طلب و روشنفکران از مدرنیته و نوسازی یا توسعه و عدم وجود یک چارچوب تئوریک منسجم و جامع متناسب با شرایط ایران،فقدان ائتلاف و اجماع بین نخبگان سیاسی و فکری و در نتیجه ضعف دولت و بی ثباتی سیاسی و فقدان اقتدار و مشروعیت،ضعف و غیبت بورژوازی ملی و رابطه سست و ضعیف بین دولت و گروه ها و طبقات اجتماعی،ناکامی در انجام تغییرات اساسی و ساختاری به دلیل مخالفت گروه های غیر مولد حاکم و نیز دخالت تخریبی عوامل خارجی می باشند.