این کتاب با رویکردی وبری-فرهنگی به موضوع دولت مدرن پرداخته و آن را با تاریخ و فرهنگ اروپای باختری پیوند داده است،در حالی که اغلب آثار دیگر آن را پدیده ای جهانشمول و محصول ضروری تقسیم کار،فرایند نهایی توسعه سیاسی یا حتی جزء جدایی ناپذیر همه جوامع از قدیم و جدید تلقی کرده اند.جالب آن که نویسندگان و متفکرانی که از همین دیدگاه یعنی با رویکردی فرهنگی به مسئله نگاه کرده اند آن را به جنبش دینی پیوند داده اند،در حالی که نویسندگان این کتاب برعکس،فرهنگ کاتولیک و تاریخ تحول کلیسا را عامل اصلی دولت مدرن معرفی می کنند و این تعریف بر استدلالی با قوت بنا شده است که خواننده را بی تفاوت نمی گذارد.