به نظر معلوف هویت یابی اگرچه امری حیاتی برای افراد و جوامع بشری است، اما دمیدن بر تنور نزاع های هویتی به خصوص توسط نخبگان مخمصه آفرین خواهد بود و باید با حساسیتی ویژه و به نحوی موردی و بسته به کم و کیف هر نمونه ای کوشید راه را بر ایجاد تعصب های هویتی مسدود کرد و با اقدامات اصلاحی هوشمندانه و با استیفای حقوق گروه های مختلف، جامعه را از ابتلا به افراط و تفریط در امان داشت. هویت از نظر معلوف همچون «پلنگ» است و این اضطراب امر را می رساند زیرا «اگر پلنگ را اذیت کنی می کشد و اگر به حال خودش بگذاری می کشد و بدترین کاری که می شود کرد این است که بعد از زخمی کردن حیوان را به حال خودش رها کنی» اما در عین حال نباید از این نکته نیز غافل شد «که پلنگ را می توان رام کرد.» به نظر می رسد راهکار مد نظر معلوف برای رام کردن پلنگ هویت، توجه به واقعیت های عینی هر جامعه و مجاهدت در برقراری تعادلی نسبی میان ارزش های جهانی و محلی و پرهیز از راهکارهای محافظه کارانه از سویی و شورش های کور از سویی دیگر باشد؛ امری که البته خود تردیدی در صعوبت آن ندارد، اما گویی جز آن نیز راهی امن و ایمن را به خاطر نمی آورد، زیرا می داند نه «جهانی شدن» آنگونه که آمریکایی شدن تعبیر می شود نتیجه درخوری را پیش رو می نهد و نه «بومی گرایی» آنگونه که به داعش و بوکوحرام می انجامد تحفه ارزشمندی برای بشریت رو می کند.