نویسنده در این اثر یادآور میشود که در بررسی و صورتبندی هراسهای سوژه ایرانی، هراسهایی که بهطور مستقیم در ادبیات نمایشی این دوران و بهویژه در نمایشنامهها از آن سخن رفته، موردنظر نیست. بلکه هدف، شناخت هراسهای بنیادینی است که با خوانش ساده و تحلیل اولیه دستیافتنی نیستند و تنها با واکاوی دقیق و تحلیل علمی به دست میآیند. در این رهگذر، تلاش بر آن بوده است که قبل از خوانش نمایشنامهها و بهطورکلی ادبیات نمایشی این دوران، به روش تحلیلی دقیقی دست یابد تا از طریق آن بتواند همه آثار را با یک رویکرد تحلیلی واحد مورد سنجش قرار دهد.