«مرلوپونتی در این اثر، نخست خطوط کلی مراد خود از «پدیدارشناسی» را ترسیم میکند: توصیف ارتباط مستقیم و پیشاتأملی ما با جهان پیرامونمان در ادراک. باقی کتاب به بسط تبیینی پدیدارشناختی از عناصر گوناگون تجربهی ادراکی ما میپردازد، عناصری مانند آگاهی ما از بدن خودمان، جهان اجتماعی افراد دیگر، زمان و مکان چنانکه «زیسته» میشوند، تاریخ، آزادی و کنش، و کوگیتو. این تبیین او را قادر میسازد تا مشارکتی بدیع و روشنگر در بحث دربارهی موضوعات سنتی فلسفه داشته باشد، موضوعاتی همچون مسئلهی ذهن-بدن، نسبت آگاهی با ناخودآگاه، توضیح رفتار انسان، آزادی اراده، نسبت فرد با جامعه و معنای تاریخ و ارتباط آن با سیاست. آنچه از این مباحث به دست میآید.» اریک متیوز به جای شرح فصل به فصل کتاب مرلوپونتی در اثر حاضر به دغدغههای اصلی او پرداختهاست: «من در عوض سعی خواهمکرد دغدغههای اصلی مرلوپونتی را بهنحوی ارائه دهم که چگونگی بسط آنها از دل یکدیگر را نشان دهد. چهبسا این شیوه گهگاه مستلزم مقداری تکرار باشد که در آن مضامینی که پیشتر بررسی شدهاند در بافتاری متفاوت دلالتی جدید بیابند، اما این تکرار حداقلی خواهد بود.» کتاب موریس مرلوپونتی: پدیدار شناسی ادراک