کتاب «آخرین غروب های زمین» مجموعه ای از داستان های کوتاه نوشته ی «روبرتو بولانیو» است که نخستین بار در سال 1997 انتشار یافت. این چهارده داستان تاریک و جذاب همگی به صورت اول-شخص توسط مردانی (معمولا جوان) روایت می شود که به دنبال رسیدن به هدفی دور از دسترسشان (شهرت، موفقیت، عشق) هستند و امید اندکی برای رسیدن به مقصود خود دارند. داستان همنام با عنوان کتاب، در سال 1975 رقم می خورد و به ماجرای مردی اهل «مکزیکو سیتی» می پردازد که به همراه پدرش به سفری به شهر «آکاپولکو» رفته است—سفری که رابطه ی آن ها را با چالش هایی بسیار سخت مواجه می کند. داستان های این مجموعه، تم ها و لحن هایی مشابه دارند و به شکلی استادانه خلق شده اند: «بولانیو» بدون این که داستان های خود را بیش از اندازه تلخ و غم انگیز کند، از بار سنگین ناامیدی بر دوش انسان سخن می گوید.