کتاب پیرمردی که داستان های عاشقانه می خواند، داستان زندگی پیرمردی است که پس از فوت همسرش، تصمیم می گیرد با سواد شود؛ از این رو از دکتر می خواهد تا برایش کتاب هایی بیاورد که بخواند. دندانپزشک برای او رمان های عاشقانه می آورد. در این میان، سکوت و آرامش زندگی در روستا را حمله ی پلنگی به یکی، دو خارجی سفید پوست برهم می ریزد. شهردار برای یافتن پلنگ، گروه جست و جو تشکیل می دهد و از آنتونیو می خواهد که به این گروه بپیوندد. این رمان شرح تعقیب پلنگ و در هم آمیختن خاطرات گذشته ی آنتونیو به شیوه ی ملموس «رئالیسم جادویی» است. رمان پیرمردی که داستان های عاشقانه می خواند، نوشته ای است در ستایش هماهنگی با طبیعت و زندگی در کنار طبیعت نه علیه طبیعت. رمانی است در ستایش عشق میان انسان ها و دیگر ساکنان زمین ؛ درختان و حیوانات که به اندازه ی انسان حق زیستن بر این کره خاکی دارند.