داستان «برهنه در میان گرگها» ماجرای اسرای اردوگاه بوخن والد در جنگ جهانی دوم است امید و تلاشهای بی وقفه و برنامهریزیهای سازمان پنهانی در میان اسرا برای روزی که بتوانند از سیمخاردارهای بوخن والد زنده عبور کنند و به آزادی برسند. مردانی که امیدوارانه به دور آتش در میان گرگها می رقصند…تا اینکه یک اتفاق عجیب مسیر برنامههای سازمان پنهانی آنان را تحت شعاع قرار میدهد وجود یک جامهدان که محتوای آن کودک سهسالهای بود که هیچ کس نمیدانست این کودک لهستانی چگونه سر از اردوگاه درآورده است. از این پس ماجراها حول محور نجات جان آن کودک میچرخد و مبارزات پنهانی بین ارشدان اس اس اردوگاه و ارشدان اسرا و سازمان پنهانیشان، رمانی هیجانانگیز و درعین حال تاثر آور را