در زمانهای که میتوان در مقام مترجم خودفیلسوفپندار لیبرال ایرانی، پشت تریبون رفت و سوسیالیستی که احزاب ناسونالیستی به نام حزبشان زنجیر کردهاند را با سوسیالیسم و ریشههایش یکی گرفت، گرامشی، فهم ما از کذّابها را روشنتر میکند و اینکه اساسن چرا اینها در این لحظه اینقدر کذب میگویند؛ چون امروز نیز سوسیالیسم در ابعادی وسیع در حال اجراست، همانطور که سوسیالیسم در آلمان و ایتالیا و اسپانیا و ... از طرف فاشیستها برای سرمایهدارهای حزب و روشن نگه داشتن ماشین میلیتاریسمش اجرا میشد و نه برای مردم، امروز هم سوسیالیسم توسط دولتها در خدمت سرمایهدارهاست، علیه مردم و زمین. در چنین دوران پر از دوده و آلودگی نظری کذّابان است که آنتونیو گرامشی نه یک رجعت به بنیانهای نظری بلکه فهم اهمیت رادیکالیسم در زمانهایست که بسیاری مصرانه میخواهند همه را به سازشکاری با فاشیسم مجبور کنند. کتاب «علیه فاشیسم» با گزینش درست و بهموقع از میان مقالههای پیش از زندان، روایتیست بکر از اهمیت فهم و الزام گرامشیخواندن؛ روشنفکر ایتالیایی یک سال پیش از قدرت گرفتن حزب فاشیست موسولینی نوشته بود: «کودتای فاشیستی به معنای وقوع جنگ است، آن هم نه صرفا در شرق. تودههای مردمی که خواهان صلح، آزادی و نان هستند، باید در این دوران تاریک هجوم حوادث، بهعنوان یک انسان برای خطر احتمالی هر نوع مصیبتی تازه، قتلعامی تازه از برای استثمارهای متهورانهی فاشیسم، آمادگی داشته باشند.» و پیش از آن هشدار میدهد که حزب فاشیست در سرتاسر ایتالیا در حال حضور نظامی گسترده است و در مقالهای کمی بعد از آن به صریحترین و شیواترین شکل ممکن به قرارداد صلح میان اعضای سوسیالیست و فاشیست پارلمان میتازد و نشان میدهد که در لحظهی مصالحه با فاشیسم، یا فاشیست شدهاید یا خودتان را به کشتن دادهاید! کتابی اینچنین در نسبتش با اکنون، معنای ویژهتری دارد، بهخاصه در لحظههایی اینچنین با همان رویکرد و ادبیاتی که این روزها زیاد میشنویم؛ اینکه چهطور مصالحهگران همه را از جمله رهبران اتحادیهها و جنبشهای کارگری را به ابزار سرمایه و فاشیسم برای سرکوب کارگران و فرودستان تبدیل میکنند: «... تنها زمانی اهمیت مییابند که اعتماد دستههای بزرگ کارگری را به همراه خود داشته باشند، تنها تاجایی که بتوانند جلوی اعتصابها را بگیرند و کارگران را مجاب کنند که با رضایت خاطر تن به ظلم و بهرهکشی سرمایهداری دهند، تا ملت از خطر فروپاشی درامان بماند.» گویا همواره هراس فروپاشی و تأکید بر الزام اتحاد، اسم رمز فاشیسم بودهاست!