اکنون زمان آن است که به معماری ایران نه فقط به منزلۀ آثار تاریخی باستان بلکه به آثار فکری که روح زنده پایدار در آنها است نگاه کرد. بینندهای که دارای بینش ژرف باشد خواستار بهرهجویی معنوی از معماری است و میخواهد خود را در آن «زنده» بیابد و گذشتهها و فرهنگش و نیز آینده و آرزوهایش را در آن منعکس ببیند. معماری ایران نیز قسمتی از شناسنامۀ مردم این سرزمین از دورترین ازمنۀ تاریخ است، ویژگی طبیعت و اقلیم ایران، آداب و رسوم و مراسم مذهبی، روحیه و اندیشۀ مردم آن نهتنها در بناهای بزرگ بلکه در ساختمانهای کوچک هم این انعکاس را میتوان دریافت. معماری ایران چون ادبیات چندهزار سالهاش الفتجویی و دیگرپذیری و احترام به دیگران را به نمایش میگذارد و همچون بسیاری دیگر از نمودهای فرهنگیاش طی تاریخ خود از پیوستگی ویژهای برخوردار بوده است. در این کتاب خواهیم دید که ارتباط معماری و هنر ایران با شعر و عرفان، هندسه، ریاضی و نجوم امری تصادفی نبوده است، معماری ایران مانند هنر و ادبیات آن از سنگینی گریزان و در جستوجوی رشد و کمال بوده است. هدف این است که نشانههای زندگی گذشته را در پیش پای پدیدههای جدید قربانی نکنیم و ریشههایمان را به باد ندهیم. در ضمن «مدرن» شدن نیز باید ادامه منطقی ارزشهایمان باشد.