اندیشۀ تولید علم بومی در جهان و طبعا علم اسلامی در جوامع اسلامی با سلطۀ علم تجربی در جهان همزاد است. همزمان با جهانشمولی الگوهای غربی، جریان مقاومت مبتنی بر تولید علم بهتناسب فرهنگ بومی نیز رشد یافته است، اما این جریان هنوز به الگوی شفافی دست نیافته و از ابهامات مفهومی رها نشده است. مفهوم «جامعهشناسی اسلامی» در ادبیات علوم اجتماعی نشان میدهد که کموبیش تلاش برای تولید علم دینی در این زمینه فعال است. اما هنوز به اجماع گفتمانی دست نیافته و پندارهای متفاوتی وجود دارد. موافقان جامعهشناسی اسلامی، هر چند اختلافنظرهایی دارند، اما به طور کلی معتقدند در منابع دینی، گزارههایی در زمینههای مختلف علمی وجود دارد که نمیتوان آنها را نادیده گرفت زیرا از منبع معرفتی صادقی که هیچ سخن باطلی در آن راه ندارد، صادر گردیده است. ازاینرو، تعریفی که این دیدگاه از علم دینی ارائه میدهد، عبارت است از: «دخالت منابع دینی در فرایند تولید علم». اما مخالفان علم دینی نیز بر این باورند که علم و دین از ماهیت و اهداف متمایزی برخوردارند. علم جامعهشناسی به مطالعه واقعیت پرداخته و ماهیتی توصیفی دارد؛ اما دین هنجاری و ارزشی بوده و سخن از وضعیت مطلوب میگوید. این کتاب دیدگاههای موافق و مخالف متعددی را کنار هم قرار داده، به بررسی ابعاد مختلف امکانپذیری و امکانناپذیری جامعهشناسی اسلامی پرداخته است.