چند سال پیش، ران پل، نامزد جمهوریخواه انتخابات ریاست جمهوری ایالات متحده،در یک سخنرانی تلویزیونی اعلام کرده بود اکنون ما همه اتریشی هستیم! بسیاری افراد مراد او از این اظهار علاقهمندی به اتریشیها را درنیافته بودند، ولی آشناترها میدانستند که او از اقتصاد اتریشی سخن میگوید. او خواسته بود به سیاق نیکسون که زمانی گفته بود "اکنون ما همه کینزی هستیم"، دیدگاه اقتصادی خود را آشکار کرده باشد. اقتصاد اتریشی (مکتب اتریشی اقتصاد یا اقتصاد مکتب اتریش) مانند بسیاری دیگر از مکاتب اندیشه اجتماعی مرزهای سفت و سختی ندارد و میتوان تنوع زیادی میان اقتصاددانان هوادار آن سراغ گرفت. کسانی ریشههای اندیشه اتریشی را از قرن پانزدهم و شاگردان توماس آکویناس پی میگیرند، اما از چهرههای بنیانگذار این مکتب بایستی از منگر، وایزرو بوم باورک نام برد و بعدها، میزس، هایک (برنده جایزه نوبل) و روتبارد این مکتب را نمایندگی کردند. چهره شاخص زنده آنها هم کرزنر است. پیروان مکتب اتریش (اتریشیها) را میتوان کموبیش از رادیکالترین هواداران بازار آزاد دانست، آنچه آنان بیش از همه به آن نقد دارند، مداخلههای دولت در اقتصاد است. در اقتصاد اتریشی نقدهای جدی به تحریک تقاضا، تعیین دستوری نرخ بهره، سیاست پولی به معنای متعارف، بازتوزیع و بسیاری دیگر از مداخلههای دولت وجود دارد و این البته آن را با جریان اصلی اقتصاد متفاوت میکند. گفتنی است آموزههای این مکتب تنها به اقتصاد به معنای رایج محدود نمیماند و در زمینههای اجتماعی و سیاسی هم پیش میرود، به طور خاص اتریشیها بینشی ارزشمند در نقد سوسیالیسم و عدالت اجتماعی فراهم آوردهاند. کتاب ارزشمند هایک "راهی به سوی بردگی" که ترجمه فارسی آن نیز در دسترس است، به خوبی تناقضها و پیامدهای یک نظام اقتصادی دولتی-سوسیالیستی را نشان میدهد. اتریشیها با دلایل محکم استدلال میکنند که بازار بهترین فرایند برای توزیع منابع در اقتصاد است و مداخله در آن کاهش کارایی را به همراه دارد. دور شدن از بازار به بهانههای در ظاهر موجه نظیر خیر جمعی و عدالت اجتماعی معنایی جز تن دادن به اتوریته دولتهای جبار و تبدیل جامعه به پادگان ندارد. آزادی انسانها از دست میرود و خوبان در این معامله تقصیر میکنند! در این حالت جامعه نمیتواند از دانش همه اعضای خود بهره بگیرد، توان سازگاری و انطباق را از دست می دهد و از رشد باز می ماند. اتریشیها هرچند شباهتهایی با دیگر هواداران اقتصاد بازار مانند نئولیبرالها دارند، رویکردشان به کلی متفاوت است. تاکید بر ذهنی (سوبژکتیو) بودن ارزش اقتصادی و رویکرد فردگرایانه و قیاسی آنها که بسیاری اوقات در تحلیلهایشان اعداد و ارقام جایی ندارند، ویژگیهای جالبی به اقتصاد اتریشی بخشیده است. در استدلال اتریشیها به ویژه نقش هزینه فرصت (منافع محتمل از دست رفته که پیامد هر تصمیمهای اقتصادی است) و نهاییگرایی (استدلال اقتصادی بر اساس آخرین واحدی که به کل افزوده یا کم میشود) بسیار پررنگ است.