تحولات علم اقتصاد به ویژه در قرن ۲۱ و نقشآفرینی آن در عرصههای مختلف زندگی، زمینه مطالعات جدیدی در ابعاد گوناگون آن را فراهم آورده است. پس از درک اهمیت منافع بینرشتهای اقتصاد در دهههای آخر قرن ۲۰ و دهه اول قرن ۲۱، توجه چند برابری به تولید یافتههای اقتصادی و تبیین عناصر پایهای آن صورت گرفته است. بروز بحران ۲۰۱۰ – ۲۰۰۷ زمینه جدیدتری برای بررسی و یا بازنگری همهجانبهای در ابعاد نظری و سیاستی اقتصاد را فراهم کرد. از این رو در حال حاضر قدرت و اهمیت رشته اقتصاد از وضع سنتی آن فراتر رفته و مطالعه آن چه بسا برای صاحبنظران و علاقهمندان دیگر رشتهها ضرورت یافته است. در عصر جهانی شدن اقتصاد، عصر انفجار اطلاعات، عصر ارتباطات مدرن، عصر انقلاب الکترونیک، عصر تولید محورهای دانشبنیان و نقش عظیم و بینظیر تولید دانش در بهرهوری و عصر تحول در تحول، جایگاه اقتصاد و درک عمیقتر آن ضروریتر میشود. یکی از اصلیترین ابعادی که میتواند در شناخت عمیق علم اقتصاد علاقهمندان مختلف را به هم پیوند دهد، مباحث فلسفی و متدولوژیک این رشته است.