مقالۀ پیش رو برای نخستین بار انگارۀ امنیت سوژه مبنارا ارائه می کند و بر پایۀ آن می کوشد در مسیر طرح نظریه ای جدید از امنیت گام بردارد. این انگاره ناظر بر گذار به پارادایم فرهنگی امنیت است؛ پارادایمی که برآمده از ابرروندهایی مانند «تولد مفهوم سیاست سوژه»، «آغاز دورۀ مدرنیتۀ متأخر »، «بازشناسی به مثابه نزاع کانونی جوامع جدید» و «فردیشدن تجربۀ امر جمعی» است. انگارۀ «امنیت سوژه مبنا» بازنمایی متفاوتی از «امر امنیتی» را صورت بندی می کند که ذیل آن نقطه ثقل امر امنیتی از سطح ساختارهای کلان اجتماعی و سیاسی به سطح سوژگی فردی و جمعی نقل مکان می کند، همچنین فرایند «امنیتیسازی» معکوس شده و افزایش ظرفیتهای نهادی به منظور تحقق بخشیدن به وجود سوژۀ انسانی به نقطه عزیمت تحلیل امنیتی بدل می شود.