درست همین امروز در دههی سوم هزارهی سوم، در آمریکای پسا اوباما، همچنان سهم درآمد سفیدپوستان نسبت به سیاهپوستان، یک به صد است؛ برابر هر 100 دلاری که هر سفیدپوست به دست میآورد، سهم هر سیاهپوست 1 دلار است! بهواقع این ساختار نابرابر که تبعیض سازمانیافته و ساختاری در لایهلایههای آن جاری و ساریست، نه با «اعلامیهی آزادی بردگان» در 1862 و نه با جنبش سیاهپوستان پساز ماجرای لینچ کردن «تیل»(نوجوان سیاهپوست) در دههی 1950 و نه با رئیس جمهور شدن «باراک اوباما» در سال 2009، نه تنها بهپایان نرسیده بلکه حتی تغییر چندانی هم در بنیانهایش نداشته است. همانطور که «لی اتواتر»(مشاور سیاسی و اقتصادی جمهوریخواه) توضیح میدهد، نژادپرستی و نابرابری فقط مستتر شده: «با میلی که نژادپرستی به استتار دارد، راهبردهای دقیقی برای حفظ نابرابری و سنتهای ملی سفیدپوستان ارائه داده، بدون اینکه دیگر نیاز باشد به کسی بگویند: کاکاسیاه.» اهمیت روایت وقایع بزرگ و تاریخساز، از دل فهم ما نسبت به همان «فاشیسم ابدی» بیرون میآید که «امبرتو اکو» بر آن تأکید داشت. ماجرای شورش 1971 زندان آتیکا، یکی از آن ماجراهای شگفت و دهشتناک تاریخ جنبش مدنی سیاهپوستان آمریکاست که جنبههای گونهگونی دارد و دقیق شدن به چندوچون و ابعادش، ما را به درک بهتر و درستتری از سیاستهای ایالات متحده در قبال شهروندان رنگینپوست و بهخاصه سیاهپوستان رهنمون میکند. اینکه چطور پساز روی کار آمدن «ریچارد نیکسون»، سیاستهای جرمانگارانه علیه سیاهپوستان در زندانسازی و افزایش زندانیان نمودش را نشان داد و دولت با سرعتی ویرانگر، خدمات اجتماعی مبتنی بر عدالت را تعدیل کرد و درنتیجه رنگینپوستها اولین گروهی بودند که آسیب دیده و به سمت جرایم ریزودرشت هدایت شدند! وقایعی مثل شورش در زندان آتیکای ایالت نیویورک، برآمده از دل همین سیاستهای مبتنی بر بیعدالتی و نژادپرستی حکمرانی ایالات متحده است و بازخوانی آن الزامی بهنظر میرسد. کتاب «خون در آب؛ شورش سال 1971 زندان آتیکا و میراث آن» پژوهش سترگ «هدر آن تامپسون» با ساختار روایتگونه و سرشار از جزئیاتش از این ماجرای دهشتناک و خونبار، توضیح دقیقیست بر چرایی حضور همیشگی نیروی شر در ساختار سیاسی، اقتصادی و قضایی آمریکا. تامپسون با جمعآوری و مستند کردن انبوهی سند، نامه، مصاحبه و ... چنان پس و پیش ماجرا را با جزئیات شرح داده که تاب آوردن بخشهای بسیاری از کتاب، از فرط توصیف خشونت عریان و سازماندهیشدهی پلیس، سخت و جانکاه است. خون در آب، از دیوارهای یکی از مخوفترین زندانهای جهان با 2300 زندانی عبور کرده و با هوشمندی و ریزبینی، وقایع منجر به شورش، لحظهبهلحظهی طغیان و مبارزهی زندانیان، سرکوب آنها و ماجراهای پسازآن در دادگاهها و جامعه را شرح میدهد. کتاب با جامعیتی عجیب و غیرمنتظره، با اشارهای که تامپسون همواره به قلب خودش و ما دارد، میل بیپایان حکمرانی آمریکایی را نسبت به نژادپرستی و زیرپا گذاشتن همهی ارزشهای اخلاقی و انسانی هویدا میکند. حکمرانیای که حاضر به پذیرش خواستههای حداقلی زندانیان آتیکا همچون حق آموزش، بهداشت و تغذیهی مناسب نبود و برای سرکوب نه فقط زندانیان که پلیسهای گروگانگرفته شده را نیز به رگبار بست!