کتاب حاضر درصدد است از طریق تقویت نگاه مبنایی گرایی در عرصه تولید علم مدیریت و تأثیر باور تولیدی بر جریان علمی کشور، گامی هرچند کوچک در جهت عینیت بخشیدن به این تأثیر در قلمرو یکی از شاخههای علوم انسانی یعنی مدیریت، بردارد. مولف بیان میدارد که تفکر حاکم بر غرب در چند قرن اخیر فرآیند تحقق علوم انسانی را مبتنی بر مبانی دین شناختی سکولاریسم و انسانشناختی اومانیسم و معرفتشناختی نسبیگرایی قرار داده است. بر این اساس برای همهکسانی که نگاه متفاوت اسلام به جهان و انسان را بهعنوان یک حقیقت باور دارند لازم است تا با تبیین و نقد ابتنای نظریات علوم انسانی در جهان بدون شارع و مدبر و نمایاندن نمونههایی هرچند اندک از تأثیر جهانبینی اسلامی در علوم انسانی، راه را بر تحقق تولید علم مبتنی بر اندیشه توحیدی سهل و هموار سازند.