در آغاز قرن بیستم، گرترود استاین ساکن پاریس شد و تا پایان عمرش آنجا ماند. مثل دیگر آمریکاییهای همنسلش مقیم آنجا شد تا خودش را وقف نوشتن کند. حالا، به قول خودش، جنگ نبود، دوران جنگ بود. تهدید آلمان بر فراز فرانسه موج میزد، سال ۱۹۴۰. گرترود استاین کتاب کوچکی را منتشر کرد به نام «پاریس فرانسه»، خاطراتش از دوران کودکی در فرانسه و مشاهداتش طی سالهای اقامت در پاریس. استاین اینجا از مد، آشپزی، گلآرایی، سگها، هنر، جنگ و عشق در فرانسهی پیش از جنگ میگوید. تصاویری را از چشم یک آمریکایی ساکن فرانسه به ما نشان میدهد اما با کتابی تاریخی یا یک دفتر خاطرات معمولی سروکار نداریم، بلکه سبک استاین «پاریس فرانسه» را به اثری تبدیل میکند که میشود سنگبنای نثر مدرن آمریکا. از سبکی صحبت میکنیم شستهرفته که به قول ادم گوپنیک در مقدمهاش بر این کتاب "به سبک کمی خودآگاهانهتر، آهنگین، و ستیهندهی ارنست همینگوی شباهت دارد." اما در واقع این سبک استاین است که همینگوی آن را میپروراند و پنجاه سال تمام بلکه بیشتر تاثیرگذارترین سبک نثر آمریکایی میشود. شاید خواندن «پاریس فرانسه» بهواسطهی استفادهی حداقلی از علایم سجاوندی، سادگی زیاد و تکرار جملات کمی دشوار باشد، اما کافی است کمی با آن همراه شد تا باز هم به قول ادم گوپنیک به «مسری بودن» نثر استاین پی برد.