یک گربه ی فضایی، یک موشی و یک مأموریت بینکی برگشته. او هنوز یک گربه ی فضایی درست و حسابی است، اما الآن در حال انجام یک مأموریت جدید جسورانه است این بار یک مأموریت شخصی... بینکی در حال تعقیب جانانه ی یک موجود فضایی (حشره)، اتفاقی از دریچه ی ایستگاه فضایی (پنجره ی دست شویی) بیرون می افتد و برای اولین بار خودش را در فضا (بیرون از خانه) می بیند اما در همان لحظات اولیه ی کاوشگری اش متوجه می شود که کمک خلبانش، تد (موش عروسکی) زیر سفینه ی جنگی دشمن کندوی عسل گیر افتاده .است بینکی باید او را از چنگال این موجودات فضایی بدجنس نجات بدهد. آیا بینکی می تواند بهترین دوستش را نجات دهد؟ آیا تد از این بلا جان سالم به در می برد؟ آیا هنوز هم بینکی از گاز فضایی رنج می برد؟