برخورد نزدیک دربرگیرنده همه آثار داستانی این نویسنده در عرصه داستان کوتاه است. بایرامی این مجموعه را که برخی کارهای قدیمی و تاکنون منتشرنشده اش نیز در آن درج شده اند، کارنامه داستانیاش میداند. داستان های کوتاه این کتاب در دو مجموعه کتاب اول و کتاب دوم نامگذاری شده اند. در بخش کتاب اول داستان هایی با نام های «برخورد نزدیک»، «به دنبال صدای او»، «رعد یک بار غرید!»، «بابارحیم»، «برف»، و «دل شوره»، و چند داستان دیگر منتشر شده است. «سپیدار بلند مدرسه ما»، «عیدی مادربزرگ»، «صدای جنگ»، «همراهان»، «کلاغ های عصر»، «فلوت»، «تعقیب»، و «آواز گم شده» نیز داستان هاییاند که در بخش «کتاب دوم» آمده اند. در بخشی از داستان «در واپسین دم روز» این گونه میخوانیم: «صدای زنانی چشمه، که نوبت را رعایت نمیکردند، ده را برداشته بود. ننه بلقیس به خودش گفت: به من چه که مال کی یه! برم زودتر سر نوبتم، والا میافتم به شب کارم زار میشه» داستان «قربانی» این کتاب نیز این گونه آغاز شده است: «باران میبارید. اسماعیل خواب ندیده بود. این کوبش مدام، یک نواخت، ملایم و نوازشگر، نه میتوانست از آن طبلی باشد، نه از آن جمعیت عزادار، جلوی مسجد. قلبش کمی آرام گرفت. پس میشد لحاف را پایین تر کشید و چشم را باز کرد. تندری قاب پنچره را روشن کرد. آپارتمان شب را باریده بود…»