به سبد افزوده شد

مشاهده سبد خرید

کتاب چادر سبز بزرگ The Big Green Tent

ناشر: برج

گروه بندی: ادبیات داستانی

390,000 تومان
273,000تومان
30 %
افزودن به سبد خرید
  • قطع: رقعی
  • نوع جلد: جلد سخت
  • تعداد صفحه: 616
  • شابک: 9786227280517
  • نوبت چاپ: 1
  • سال چاپ : 1401
  • کد محصول: 102112
  • بازدید: 569 بار
  • تاریخ آپدیت: ۲۲ مرداد ۱۴۰۳ ساعت ۱۹:۰۸

معرفی کتاب چادر سبز بزرگ

زمان مرگ استالین، آغاز پایان همه‌ی آن چیزهایی بود که بزرگ‌ترین انقلاب تاریخ پس از عصر نوسنگی را به بیراهه‌ای کشاند که زندان، شکنجه، تبعید، اعدام و ترور، بخش جدایی‌ناپذیرش بود. مردمی که در شوروی هنوز فرصت نکرده‌بودند با خود انقلاب اکتبر با همه‌ی مواهب و مصائبش روبرو شوند، بیش از سه دهه در چنبره‌ی قدرت مردی گرفتار شدند که برای قتل منتقدان و مخالفان، جلادانش از تهران تا مکزیکوسیتی را زیرورو می‌کردند و هیچکس، هیچ‌وقت، از دست آن‌ها در امان نبود. ازهمین‌رو درست در لحظه‌ای که خبر مرگ استالین رسما به گوش مردم شوروی رسید، چنان احساسات متناقضی درون همه جریان داشت که گویی همگان از خودشان می‌پرسیدند: «مرگ او برای ما خوب است یا بد؟» کتاب «چادر سبز بزرگ» داستان «لیودمیلا اولیتسکایا» از مواجهه‌ی شهروندان شوروی با مرگ رفیق استالین است. رفیقی که هیچ‌گاه رفیق خوب و صادقی برای هیچ‌کدام از رفقایش نبود! این رمان حکایت آن‌هاست که فکر می‌کنند پس‌از استالین شاید زندگی بهتر خواهد شد و می‌توان برای آزادی جنگید و با قدرت گفت‌وگو کرد، اما همه‌ی ما می‌دانیم که همه‌ی آن‌ها، آن زنان و مردان آزادیخواه، آن روشنفکران، آن شاعران، نویسندگان،، فیلمسازان، نوازندگان، نقاشان، عکاسان و ... زیر آسمان روسیه‌ی پسااستالین هم، بیرون و درون خانه‌ها، در وضعیتی بودند که دروغ خودش را به آن‌ها تحمیل می‌کرد و همه‌چیز چنان بود که همه‌ی گفت‌وگوها، ترسان، آرام و با لرزش بسیار عجین بود. سه دوست، سه رفیق، در چادر سبز بزرگ، در روزهای پس‌از استالین بزرگ شده‌اند و می‌خواهند آزادی را تجربه کنند، آن‌هم در زمانه‌ای که وجدان‌های بیدار کمی از دست قدرت در امان مانده‌اند تا چگونگی قهرمان‌بودن و قهرمان ماندن را یادشان دهند. رمان بزرگ اولیتسکایا، روایت آنهاست، هنرمندان اتحاد جماهیر شوروی که پس از انقطاع گفت‌وگو، مدت‌های مدید منتظر می‌ماندند تا قدرت از نو گفت‌وگو را با آن‌ها از سر بگیرد، یا لااقل آن‌ها که می‌خواستند زنده بمانند، این‌گونه بودند، اما به‌وضوح، قدرت خیلی کم تن به گفت‌وگو می‌داد و در سکوت و گاهی زوزه، مشوش نگهشان می‌داشت و نگاهشان می‌کرد. همان‌طور که «ژوزف برودسکی» می‌گفت: «سیستم از صدر تا ذیل خطایی نمی‌کرد و از همین رو در مقام سیستم باید به خودش مفتخر باشد.» قهرمانان چادر سبز بزرگ، سعی می‌کنند قهرمان باشند، اما آیا این ممکن است؟ اگر در کلان‌شهرهای مدرن، می‌شود گم شد، در سیستمی که یکی از مأموریت‌هایش جلوگیری از گم‌شدن است، تک‌افتادگی و غربت تو، وضعیتی را می‌سازد که صدای توی سرت دیگر صدای خودت نیست، صدای قدرت است، قدرتی که با تو گفت‌گو نمی‌کند اما در ذهن و زبان تو خانه کرده و بیرون نمی‌رود.