این مجموعه منتخبی است از 15 داستان کوتاه که در سه بخش "حوا در خیابان"، عاشقی" و "بحران"، فراهم آمده است. برای نمونه در "حوا در خیابان" راوی پس از این که زنی خیابانی با نام "حوا" را به خانه میآورد، لحظاتی پس از رفتن او، صدای وحشتناکی را میشنود و با تعجب میبیند که حوا تصادف کرده است. در این حال به یاد نامزدش پروین میافتد که قرار است به او زنگ بزند. اما او تلفن را میکشد. به تصریح وی: "صدای جیغ شنیدم و چیزی از مقابل پنجره گذشت و لحظهای بعد، صدای خفهی افتادن جسمی روی زمین آمد. اتوموبیلی ترمز کرد و سر و صدا بلند شد. کسی فریاد زد... دو شاخهی تلفن روی میز افتاده است ولی تلفنی پشت سر هم زنگ میزند... آژیر، همهمهی مردم را محو میکند و دور میشود ولی هنوز صدایش را میتوان شنید".