میراث رمان زن در ایران به فرخنده خانم حاجیزاده سپرده شده است. در این رمان، راوی مدهوش، منتشر، قطعه قطعه و شیفته است؛ و شخصیتها سرگیجهی نگاه زنانه را گرفتهاند. این رمان، فرخنده است. فرخندهتر باد! به ترسیدن، اینگونه ترسیدن، ادامه دهیم، ترس هنری، ترسی زیباست. بترسیم! -خانم فرخندهی حاجیزاده،خوش میرود و خوب اسطورهها را میشناسد و از مدرنیته و پست مدرنیسم هم اطلاع دارد و میتوانم بگویم درخشان است. -"از چشمهای شما میترسم"، رمان فشردهی سنگینی است با قطعههای درخشان که به آسانی میتوانند در حافظهی ادبیات معاصر ما جا بگیرند. کلافهای حس و کلمه و تصویرهای درونی با ظریف کاری و رمزینگی به هم بافته میشوند و زبان اشراقی روایت بر عصر بیقراری انسان و بر نشانه شناسی مدرن رمان تاکید میگذارد؛ و ما در ساختار فشرده و سنگین این رمان با الگوی تعالی بخش عرفان ناب زنانه رو به روییم. -در نوشتههای فرخنده حاجیزاده چشمها به روشنی و وضوح کلمه حرف میزنند. زمین و آسمان به هم نزدیک میشوند، جریانهای زیر زمینی به رودها و جویبارهای زمینی میرسند، پدیدههای پراکنده و بیپیوند به هم پیوند میخورند، رویدادهای امروز معنای از یاد رفتهی گذشتههای دور را باز میگویند و خواننده را به فضایی میبرند که در آن نویسندهای با باد آواز میخواند و در شب قصه میگوید...