در طول پنجاه سال گذشته موضوع امنیت در کانون مطالعات روابط بینالملل قرار داشته و اهمیت سیاسی آن در این بازة زمانی چشمگیر بوده است. بررسی امنیت به شکلگیری شیوة رویارویی دو ابرقدرت و همپیمانانشان در قالب جنگ سرد کمک کرد. همچنین در دورة پس از جنگ سرد جایگاه محوری خود را در مناظرات و مجادلات بر سر دستورهای کاری حکومتها در زمینة سیاستگذاری و اولویتهایی که باید در خود بازتاب دهند حفظ کرده است. همزمان موضوع امنیت نقشی اساسی در چگونگی تفکر اندیشمندان در خصوص هدف کانونی رشتة روابط بینالملل و ترسیم حدود آن ایفا کرده است. کتاب حاضر به بررسی معانی مختلفی که نسبتا به امنیت نسبت داده شده و پیامدهای به کارگیری معانی و مفاهیم جایگزین اختصاص دارد و از مهمترین عناوین آن میتوان به واقعگرایی و امنیت، جوامع امنیتی و صلح دموکراتیک، امنیت اقتصادی، امنیت اجتماعی، امنیت زیستمحیطی، فمنیسم و امنیت، پستمدرنیسم و امنیت، نظریة امنیت انتقادی، و امنیت انسانی اشاره کرد.