«پس من در جستجوی اخلاقی امروز هستم... می کوشم انتخابی را که انسان می تواند در سال 1948 در مورد خودش و جهان انجام دهد تبیین کنم.» سارتر در این جستجو بی شک از منظر خاصی با مسئله حقیقت مواجه شده است. او پیش تر در «دفترهایی برای اخلاق» به مسئله حقیقت پرداخته بود. چند ماه بعد از آن «درباره ذات حقیقت» به دست او رسید، ترجمه کنفرانسی از هایدگر که به تازگی منتشر شده بود. شاید خوانش این جزوه که سارتر چندین بار به آن اشاره می کند، محرکی بوده تا او دریافت خاص خودش از مفهوم حقیقت را تصریح کند و شاید او قصد انتشار «حقیقت وجود» را داشته است. در هر حال در میان نوشته های دوران پختگی سارتر که پس از مرگش انتشار می یابند، این اثر تا جایی که ما می دانیم تنها نوشته ای است که یک متن کامل محسوب می شود. در این کتاب نویسنده هستی و نیستی در صدد است تا نقش ایده حقیقت را در بین الاذهانیت انسان ها ارزیابی کند.