فردای آخرهفتهها همیشه دلگیر و حالگیر است. هیچکس، بهجز خودشیرینهای الکیمدرسهدوست، خوشش نمیآید بعد از دو روز استراحت و تفریح، دوباره برگردد به مدرسه. جودی دمدمی هم از همین بچههایی است که دوشنبهها را دوست ندارد؛ خوشش نمیآید برگرد به همان مدرسه، به همان کلاس، به همان میز و صندلی، با همان آدمهای همیشگی. در کتاب جودی دمدمی و دوشنبههای دلگیر - جلد پانزدهم از مجموعهی جودی دمدمی - جودی حاضر است هر کاری بکند اما دوشنبه به مدرسه نرود، یا اصلا دوشنبهای در کار نباشد. اما وقتی بالاخره به هر ضربوزوی شده به مدرسه میرود، آقای تاد را میبیند که کلاس و خودش را با پلاستیکهای حبابدار یکی کرده! و همین میشود شروع ماجرایی تازه که جودی و استینک با خلاقیت و خوشفکری همیشگیشان راه میاندازند: آنها میخواهند برای تمام روزهای هفته یک مناسبت فوقباحال پیدا کنند تا سوپرموپرخوشگذرانی راه بیندازند.