عشق، همواره موضوع سخن نه تنها فلاسفه، شاعران و نویسندگان، بلکه مردمان عادی بوده و در ادبیات جهان، از دیرباز تا کنون، درباره عشق و چیستی آن، سخن فراوان به میان آمده و هر کس به فراخور حال و هوای خود، سخنی به میان آورده است. جبران که خود طعم کامیابیها و ناکامیهای عشق را چشیده، عشق را موهبتی الهی و انسانی میداند و با این همه میگوید: عشق شعله سوزانی است که جانسوزد و جان بخشد.نویسنده در اثر حاضر دیدگاه عارفانه و عاشقانهی "جبران خلیل جبران" را در باب "عشق" نظیر عشق به خدا، عشق به انسان، عشق به فرزند، عشق زن و مرد و.... بررسی میکند. برای مثال وی در بخشی از کتاب در باب عشق به دوستان در نظریهی جبران تصریح میکند که عشق به دوستان، ریشهی عمیقی در نظریهی جبران دارد، در واقع از نظر جبران، تقدیم بهترینها به دوست در دیدار وی، خود بهترین است.