نوشتار حاضر رویکردی است انتقادی به رهیافت نئولیبرالیسم در باب اقتصاد سیاسی ارتباطات جهانی و مخاطرات آن برای امنیت انسانی .در فصل اول و دوم کتاب به مفهوم امنیت انسانی در متن گفت و گوهای مربوط به روابط بینالملل و به مفهوم ارتباطات جهان و نقش آن در این گفت و گوها اشاره شده است .در فصل سوم، ایده امنیت انسانی، از منظر گزارشهای توسعه انسانی سازمان بررسی میگردد .فصل چهارم به نقش ارتباطات در فرآیندهای سیاسی دموکراتیک اختصاص دارد و نیز در این فصل شیوههای مختلف سازمانی کردن ابزارهای ارتباطاتی برای دستیابی به اهداف دموکراتیک برای مشارکت آگاهانه و منتقدانه در محیط شهروندی تبیین میشود .در فصل پنجم با بسط مباحث فصل چهار، دیدگاه نئولیبرال و مشکلاتی که برای امنیت انسانی به دنبال داشته به نقد کشیده شده است .در فصل پایانی کتاب که نتیجهگیری نام دارد درباره مباحث مربوط به شهروندی جهانی و جامعه مدنی در پرتو ابزارهای ارتباطی بحث و بررسی میشود .