این کتاب که برای دانشجویان، پژوهشگران و کارشناسان حوزهی سیاست عمومی به نگارش درآمده، مشتمل است بر نقد و بررسی مقولهی "سرمایهی اجتماعی" از ابعاد گوناگون. نگارنده در این کتاب توضیح میدهد که چگونه سرمایهی اجتماعی از رویارویی با اقتصاد سرمایه میپرهیزد و در نتیجهی سیر تکاملیاش به مقولهای بینظم بدل میشود. مضامینی که در کتاب ارزیابی گردیده، عبارت است از: رابطهی جابهجایی بین اقتصاد و سایر دانشهای اجتماعی همچون تاثیر نیروی اقتصاد بر نحلههای همسایهی آن، چگونگی زیان رساندن مفاهیم انتشار یا فساد و فرزانگی بر صداقت کارپژوهشی، نیز این که چگونه سرمایهی اجتماعی وانمود میکند که یک مقولهی علمی دقیق و دشوار بین لیبرالیسم نو و ایستارگرایی است در حالی که اقتصاد سیاسی قدرت و تعارض را نادیده میانگارد، همچنین این که چه ضرورتی دارد به جای این که مقولهی اقتصاد سیاسی را به سطح نظریهی فرهنگی و اجتماعی فرو کاهیم، برای آن یک جایگاه میان رشتهای اصیل در بین دانشهای اجتماعی بیابیم.