کتاب «در عمق صحنه» نخستین مجموعه ی منتشر شده ی «فریبا وفی» است. نویسنده ای که با آثار بعدی اش پخته تر شد و خود را تثبیت کرد. این کتاب شامل چهارده داستان است که بسیاری از آن ها از لحاظ مضمون به هم وابستگی دارند و به نوعی مکمل هم هستند. «مادرم، پشت شیشه» اولین داستان کوتاه این کتاب کشش لازم برای دنبال کردن بقیه داستان های کتاب را در مخاطب ایجاد می کند. نثر پاکیزه و شسته و رفته ی وفی نشان از تمرین مداوم او در این حوزه دارد و همین طور انتخاب سوژه هایی که از تیزبینی نویسنده در نگاه به مسائل پیرامون حکایت دارد. وفی برای ورود به دنیای داستانی در گام اول از الگوی کوچک شده ی جامعه یعنی خانواده شروع می کند. این کتاب به مثابه ی جامعه ی امروز ایران است که در حد و قواره ی یک خانواده، کوچک و فشرده شده است. هسته ی مرکزی چارچوب و پیرامون این نهاد کوچک اجتماعی در کتاب اول وفی در آستانه ی اضمحلال است. فروپاشی ساختارهای قدیمی و تثبیت شده از عمده ویژگی های این کتاب است. البته زمینه های این فروپاشی از سال های قبل در تارو پود این نهاد کوچک تنیده شده است. بسیاری از این زمینه های فروپاشی را آیین های بومی و محلی شکل می دهند که شخصیت های داستانی نویسنده گریزی از آن ندارند. انتخاب های درست نویسنده، در این مجموعه از تیپ های شناخته شده ی اجتماعی، باورپذیری مخاطب را دو چندان می کند. هیچ یک از شخصیت های داستانی نویسنده در عین ارتکاب اعمالی خلاف عرف و باورهای اجتماعی دیده نمی شوند و نفرت مخاطب را نسبت به خود بر نمی انگیزند. تمامی آدم های به ظاهر منفی داستان ها هم به نوعی دوست داشتنی هستند، حتی شخصیت های مجرم در داستان «برام بخوان» که تمامی در زندان حضور دارند.