نویسندههای بزرگ، همان نویسندههای همیشه که تماموقت درحال نوشتنند، هیچگاه منحصر در یک قالب و یک فرم نبوده و نیستند. تاریخ ادبیات به عینه نشان داده که شاعران بزرگ، نثرنویسان بزرگی هم هستند و همانطور هرگاه اراده کنند، رماننویس، داستاننویس، جستارنویس، یادداشتنویس و حتی منتقد بزرگی هم میتوانند باشند. جورج اورول یکی از همانهاست که حجم نوشتههای باقیمانده از او، با توجه به عمر کوتاه 47 سالهاش، عجیب پربار است. اورول نزد کتابخوانها به رمانهایش شهره است، درحالیکه او هم گزارشهای خبری، اجتماعی، تاریخی و اقتصادی بینظیری نوشته، هم جستارها و وقایعنگاریهایی بیبدیل و همینطور هم انبوهی نقد و شعر و یادداشت در حوزههای مختلف. «کتاب یا سیگار» مجموعهای از هفت جستار، یادداشت و مقالهایست که او دربارهی دغدغههای گوناگونش، به خاصه ادبیات و کتاب و البته زندگی مردم فرودست نوشتهاست. اورول وضعیت نابسامان نشر، کتاب و ادبیات را در جستارهای تحلیلی، آماری و گزارشی کتاب یا سیگار، خاطرات کتابفروشی، اعترافات یک منتقد کتاب و ممانعت از ادبیات شرح داده و تحلیل و نقد کرده است که به دلیل شوخطبعی، شخصینگاری ویژه و ریشههایی که هرکدام از متنها در تجربهی زیستهی نویسنده دارند، خواندنشان عجیب مسرّتبخش و درعینحال راهگشاست. هرچند ایدههای سوسیالیستی اورول که مانند همهی روشنفکران چپ، سرشار از تعهد به انسانیت و اخلاق انسانیست، در همهی متنهای کتاب بهوضوح دیده میشوند، در سه جستار کشور من: چپ یا راست؟، فقرا چگونه میمیرند و شادی ایام خردی یاد باد، بسیار ویژهتر و ملموستر وجود دارند و روی دیگری از نویسندهای متعهد و خلاق را به نمایش میگذارند.