"شب هنگام" نام کتاب اول از سه گانه ی بازگشت در مجموعه ی "خاطرات خون آشام" به قلم "ال جی اسمیت" است که در آن همه چیز نسبت به کتاب های قبلی دچار تغییر و چرخش شده است. النا برگشته است؛ او پس از کمک به نجات جهان در آخرین کتاب قبل از "شب هنگام"، حالا از مرگ بازگشته است. اوضاع تغییر کرده است و هیچ کس به جز دوستان نزدیک النا نمی داند که او برگشته است. در کتاب "خاطرات خون آشام" ، کارولین خیلی خوب با این قضیه کنار نمی آید و این کارولینی که در کتاب است، چیزی شبیه کارولین داخل سریال "خاطرات خون آشام" نیست. استفان تمام قوای خود را برای محافظت از النا به کار گرفته و دیمون هم دقیقا می خواهد همین کار را انجام دهد ، اما این شیطان جدید که به میستیک فالز آمده است توانایی این را دارد که او را تسخیر کند. مردیت ، بانی ، مت ، النا و حتی خانم فلاورز باید با هم کار کنند تا از آنچه در حال رخ دادن است و ممکن است در آینده نیز اتفاق بیفتد، جلوگیری کنند. دختران از زمان ورود روباه ها به شهر شروع به تغییر می کنند. استفان گم می شود و این تقصیر دیمون است؛ اما او به سختی به خاطر میاورد در زمان تسخیر شدنش، چه کارهایی را انجام داده است. "شب هنگام" به قلم "ال جی اسمیت" زمانی که النا ، مت و دیمون شهر را برای یافتن استفان ترک می کنند، پایان می یابد. النا دیمون را نجات داده است، اما با چه هزینه ای؟ بر عهده ی شماست که بخوانید و متوجه شوید.