چالشهای که این شبکه با آن مواجه است پیرامون کاهش هزینهها ،تضمین تحویل بهموقع و کاهش زمان حملونقل بهمنظور عکسالعمل بهتر به محیط کسبوکار است. اما از طرفی افزایش هزینههای زیستمحیطی در این شبکهها و رشد فشار مصرفکنندگان بهمنظور ارائه کالاهایی که ازنظر زیستمحیطی استاندارد باشند ، و از سوی دیگر آگاهی جامعه بیرونی و کارکنان شرکت از مسائل اجتماعی مرتبط با سازمانها و ایجاد گروههایی در حمایت از جامعه و افراد و افزایش مسئولیت اجتماعی سازمانها و شرکتها ، موجب گردیده است که بسیاری از سازمانها به سمت پایداری در زنجیره تأمین حرکت کرده و معیارهای جدیدی را در عملیات خود مدنظر قرار دهند . این معیارها علاوه بر الزامات سودآوری شرکت مسائل اجتماعی و زیستمحیطی را نیز مدنظر قرار میدهند . اما بسیاری از شرکتها فاقد دیدی جامع پیرامون مسائل مرتبط با پایداری و معیارهایی که بتواند آنها را موردسنجش قرار دهد میباشند . در فصل اول کتاب حاضر سعی شده است تا خواننده در ابتدا درک مطلوبی از پایداری و مباحث مرتبط با آن پیدا کند و اجزای لازم جهت بهبود در زنجیرهی تأمین پایدار را در آغاز راه فراگیرد . در فصل دوم دلیل نیاز به پایداری در زنجیره تأمین بحث میشود و چگونگی شکلگیری حرکت به سمت آن تبیین میگردد . سپس در فصل سوم استراتژیهای زنجیره تأمین و نحوه برقراری تناسب استراتژیک در زنجیره تأمین و درنهایت توسعه استراتژی زنجیرهی تأمین پایدار موردبررسی قرارگرفته است. همچنین عواملی که باعث میشوند این استراتژیها بهطور موفقیتآمیز در سازمان پیادهگردند موردبحث قرار میگیرد . فصلهای 4 ، 5 و 6 سعی در ایجاد و یکپارچهسازی معیارهایی بهمنظور سنجش پایداری دارند . این فصلها از مشکلترین گامها دررسیدن به پایداری هستند . هرگاه شرکتها بتوانند معیارهای اجرایی مطلوبی را در عملیاتشان ایجاد نمایند ، میتوان گفت که آماده حرکت به سمت پایداری هستند. در فصل چهارم ابعاد اقتصادی ، اجتماعی و زیستمحیطی بهتفصیل موردبررسی قرارگرفته است . سپس مراحلی تشریح میگردند تا بتوانیم این معیارها را در عملیات شرکتها لحاظ کنیم .همچنین پیرامون کاربردها ، مزایا و چالشهای سنجش عملکرد در زنجیره تأمین پایدار مباحثی ارائه گردیده است . در مدیریت زنجیرهی تأمین پایدار کلیدیترین عامل ایجاد هماهنگی در اجزای زنجیرهی تأمین است . این هماهنگی زمانی سختتر میشود که ما در عملیات خود باید هماهنگ با ذینفعانی باشیم که حتی ممکن است خارج از محدودهی کنترل مدیریتی ما باشند . لذا در فصل پنجم توانمند سازهای مدیریتی در زنجیره تأمین پایدار را معرفی میکنیم که در راستای ارتقای سطح مدیریتی که تحت کنترل سازمان است نقش بسیار مهمی را ایفا میکنند . سپس در فصل ششم ذینفعان تأثیرگذار بر زنجیره تأمین که خارج از محدودهی سازمان هستند و چگونگی شناسایی ، تعامل و ایجاد روابط با آنها بهمنظور توسعهی استراتژیهای پایداری موردبررسی قرار میگیرند . در فصل هفتم راجع به زنجیرههای تأمین پایدار در آینده و عدم اطمینانهایی که سازمانها در راستای پایداری با آنها مواجه خواهند شد بحث میکنیم . درنهایت و در فصل هشتم بهمنظور چگونگی بهکارگیری عناوین مطرحشده در فصول قبلی نقشهی راهی را برای اجرای استراتژیهای پایداری در زنجیرهی تأمین ارائه و نمونههایی کاربردی را بهمنظور روشن شدن بحث در قالب ضمیمه ارائه دادهایم .