یکی از مهمترین مسائل بشر در تمامی ادوار تاریخی مقوله تعلیم و تربیت نسل جوان برای ورود به اجتماع و جامعه پذیری آنان بوده است. زیرا بیشتر برای دوام و بقای نسل ناگزیر از کنترل و کارگردانی محیط خویش به مدد نیروی اندیشه بوده و آنچه را که در این رهگذر تجربه کرده می بایست به نسل جوان منتقل نماید و به همین دلیل میتوان گفت در کهنترین دورنمای تاریخی، تعلیم و تربیت از بارزترین دلشمغولی های جوامع بوده است. با این اعتبار میتوان ادعا کرد که قدمت تعلیم و تربیت به قدمت بشریت است و از آن جا که تعلیم و تربیت حتی در اشکال سنتی و تصادفی خود مستلزم محتوا و تجارب خاصی میباشد، برنامههای درسی از قدمتی به اندازه تعلیم و تربیت برخوردار هستند. از دگر سو، همزمان با فزونی دانش و آگاهی بشر از حساسیت و اهمیت تعلیم و تربیت، ظهور ساختارهای اجتماعی پیچیده، نظامهای تعلیم و تربیت از اشکال تصادفی و سنتی به سوی نظامهای حساب شده و قانونمند سوق یافتند و در این میان برنامههای درسی نیز از طرح و مقاصد واقع بینانهتری برخوردار گردیدند. با این همه برنامه درسی به عنوان یک حوزه تخصصی عملا در اوایل قرن بیستم و با انتشار کتاب برنامه درسی توسط فرانکلین بوبیت متولد گردید و پس از آن مسائل این حوزه توجه بسیاری از صاحبنظران و متخصصان تعلیم و تربیت را به خود معطوف ساخت، به نحوی که هم اکنون رشته برنامه درسی به عنوان یکی از انشعابات رشته تعلیم و تربیت جایگاه ویژهای را داراست.