کتاب « من روز یکشنبه به دنیا آمدم » که برنده جایزه اول ادبیات کودک آلمان است داستانی است درباره نیاز کودکان به خانواده و دوست داشته شدن. میگویند کسی که روز یکشنبه به دنیا بیاید خوششانس است؛ اما این موضوع درباره دخترک صدق نمیکند. پدر و مادرش را هرگز ندیده است و در یک پرورشگاه زندگی میکند. او حتی پدر و مادر عاریهای هم ندارد.در یتیمخانه هر یکشنبه والدینی به طور داوطلبانه میایند و برخی بچهها را مانند فرزندخواندهی خود به گردش و تفریح میبرند. همه بچههای پرورشگاه به جز او و کارلی – پسربچه کوچکی که معلولیت ذهنی دارد – پدر و مادر عاریهای دارند که یکشنبهها را با آنها میگذرانند و به گردش میروند.آنها پس از برگشتن داستانهای هیجانانگیز بسیاری دارند که برای دخترک تعریف کنند. سرانجام روزی او هم صاحب مادر عاریهای میشود؛ اما مادر عاریهای او (اولا) با بقیه فرق میکند. او نویسنده کتاب کودکان است. خانهای که در آن زندگی میکند بسیار کوچک است و ماشینی ندارد؛ اما بسیار مهربان است و دخترک لحظههای خوشی را کنار او میگذارند. اولا سرانجام او و کارلی را به فرزندخواندگی میپذیرد و خوششانسی متولدین روز یکشنبه شامل حال او هم میشود.