جرد دایموند، چنانکه خود در مقدمۀ کتاب «شامپانزۀ سوم» توضیح میدهد، در این کتاب بر آن است که چگونگی پدید آمدن ویژگیهایی را در انسان که او را از سایر جانداران متمایز کرده است شرح دهد؛ ویژگیهایی که لزوما خوب و مثبت نیستند و بعضی از آنها مخرب و ویرانگرند. این ویژگیها، چنانکه در کتاب «شامپانزۀ سوم» آمده، از زبان و هنر و چرخۀ حیات تا توانایی نابود کردن خود و گونههای دیگر را شامل میشود. کتاب «شامپانزۀ سوم» ضمن تأکید بر اینکه انسان آنقدرها هم از همتای حیوانش جدا نیست، سیر پیدایش و تکامل انسان را شرح میدهد و میگوید که انسان چگونه توانست آنی بشود که اکنون هست. دایموند در کتاب «شامپانزۀ سوم» نشان میدهد که آنچه انسان را از همتای حیوان او جدا کرده و به رقم خوردن پیشرفتهای عظیم و البته نابودیهای عظیمی هم به دست او منجر شده، نه برتری ژنتیکی بلکه عواملی دیگر است که به عواملی چون شرایط محیطی و جغرافیایی انسان و استفادۀ او از ابزار ربط دارد. دایموند همچنین در کتاب «شامپانزۀ سوم» بهدنبال گرهگشایی از راز سلطۀ انسانهای اوراسیایی بر انسانهای ساکن دیگر سرزمینهاست و میخواهد نشان دهد که اوراسیاییها تحت چه عواملی توانستند بر مردم متعلق به تمدنهای دیگر چیره شوند. دایموند در پژوهش برای گشودن گره این معما، به همان عواملی میرسد که بعدتر در کتاب بسیار معروف خود، «اسلحه، میکرب، و فولاد: سرنوشت جوامع انسانی»، بهطور مفصل به شرح آنها پرداخته است. دایموند نقش عوامل زیستمحیطی و جغرافیایی، تکنولوژی و مصونیت دربرابر بیماریها را در سلطۀ گروهی از انسانها بر انسانهای دیگر موثر میداند و نیز به بحث درباب زبان و هنر، که از ویژگیهای متمایز کنندۀ انسان از دیگر جانداران هستند، میپردازد. کتاب «شامپانزۀ سوم» همچنین به بررسی این موضوع میپردازد که چگونه اولین تماس بین تمدنهای نابرابر تقریبا همیشه به نسلکشی میانجامد. آیندۀ انسان و جهان و تأثیر مخربی که پیشرفت تکنولوژی میتواند بر محیط زیست داشته باشد و خطر عظیم نهفته در این پیشرفت از دیگر موضوعاتی است که دایموند در کتاب «شامپانزۀ سوم» به آن میپردازد. او در این کتاب هشدار میدهد که پیشرفت بیحدوحصر تکنولوژی میتواند منجر به انقراض شود.