جوانی سبک سر که از سربازی فرار کرده، عاشق دختری می شود که او خواستگار دیگری هم دارد. تلاشش را می کند ولی به ثمر نمی نشیند و آن دختر نصیب حریف می شود. این تقریبا همه داستان رمان اول محمد طلوعی است. « قربانی باد موافق» از آن دست کتاب هایی است که باید بیشتر روی نثرش متمرکز بود و از آن لذت برد. دعواهای درون خانوادگی پسر با پدر و مادرش و همچنین با رقیبش «مترس»، پسر صمصام از نقاط قوت این رمان است. حالا جوان سرخورده از عشقی ناکام به انزلی می رود تا به پیش آمد روزگار وردست طبیب آندره باشد؛ آن هم در بلبشوی حضور متفقین و روس ها در رشت می ماند و باز تنهاتر از گذشته از وطن خود هجرت می کند.سرگشتی و دوگانگی شخصیت ها آن هم در فضای به شدت به هم ریخته و سیاسی شمال کشور، رشت، در زمان جنگ جهانی دوم به نویسنده کمک کرده تا رمانی با انسجام بهتر و نثری سرکش و رام نشده بیافریند. در این رمان هیچ شخصیتی مستقل نیست و هر کدام با شریک و هم زادی دیگر معنا پیدا می کند.