فتح پلاسان چهارمین رمان از مجموعهٔ بیست جلدی امیل زولا، نویسنده، روزنامه نگار و نمایش نامه نویس فرانسوی است که در سال ۱۸۷۴ منتشر گردید. ماجرای این رمان در شهری خیالی به نام پلاسان می گذرد و عمدهٔ داستان حول محور تلاش یک روحانی بدذات که با توطئه های سیاسی عواقب فاجعه باری برای برخی از اهالی آن شهر رقم می زند. در ابتدا داستان به شرح زندگی خانوادهٔ فرانسوا و همسر و دختر عموی او مارته می پردازد. فرانسوا در رفتار خود دچار نوعی اجبار و تأکید است، همسر او مارته به وضوح از نوعی بیماری روانی در رنج است که به نظر زولا حاصل ازدواج خانوادگی یا فامیلی ژنتیکی در نسل روگن ماکار است. سه فرزند آن ها در این کتاب به وضوح معرفی می شوند، اکتاو پسر ارشد می باشد، یک مرد باهوش اما خنثی و سرد نسبت به جنس زن است که در دو رمان بعدی چرخهٔ روگن ماکار و در کتاب دیگ دیزی به سال ۱۸۸۲ و بهشت بانوان به سال ۱۸۸۳ به عنوان شخصیت اصلی نقشی محوری دارد، پسر جوان تر که آرام و درونگرا است موسوم به سرژ می باشد و در نهایت دختر آن ها که معلول ذهنی است، زندگی آن ها با ورود یک روحانی عجیب و غریب به نام کشیش فوژاس و مادرش که اتاقی در خانهٔ مورت اجاره کرده اند تغییر می کند. منابع