مسئله ی «ذوالقرنین» موضوع پیچیده ای است که از دیرباز مورخان و مفسران را سرگشته و سردرگم کرده است. این نام در کتاب مقدس و قرآن کریم آمده است؛ قرآن کریم او را یکی از پادشاهان کهن می داند و از وی به نیکی یاد می کند. حال، پرسش این است که این پادشاه کیست، نامش از کجا بر زبان ها افتاده، برای چه چنین لقب شگفت آوری گرفته، و چه اندیشه ای پشت این لقب بوده است؟ آیا در حقیقت پادشاهی با این لقب وجود داشته است؛ یا ماجرای او صرفا افسانه ای از افسانه های پیشینیان است؟ در طول تاریخ پاسخ های متفاوتی به این پرسش داده شده و مصداق های متعددی برای این لقب معرفی شده است. در سده ی معاصر، مولانا ابوالکلام آزاد، متفکر بزرگ هند، با مستندات تاریخی، کورش را مصداق ذوالقرنین مذکور در قرآن و تورات می داند و به این پرسش تاریخی پاسخی مستدل می دهد؛ نظریه ای که مفسر بزرگی چون علامه طباطبائی نیز آن را پذیرفته است.