بولگاکف نمایش جزیرهٔ سرخ را در قالب زندگی مردمی خیالی با شکلی هنرمندانه و خلاق به نگارش در آورده، قالبی بر گرفته از سنت روزنامه نگاری قرن نوزدهم فرانسه که حتی در زمان بولگاکف کمی کهنه به نظر می رسیده، و بازماندهٔ سنت فرانسوی فلتون (۲) در آغاز قرن نوزدهم بوده است. در قرن نوزدهم، روزنامه های پر تیراژ، صفحه ای اضافی به عنوان ملحقه ای در روزنامه به خواننده ارائه می دادند و در این صفحه خارج از زبان و قواعد روزنامه نگاری با زبان روزمره با مخاطب سخن می گفتند. بعدها این صفحهٔ اضافه با خط برش به عنوان پاورقی به خواننده عرضه شد و پس از مدتی بین خوانندگان جا باز کرد و و موجبات تفرج خاطر، هواداری خواننده و استمرار او در خواندن روزنامه شد. این ستون نوشتاری یا پاورقی در مطبوعات فرانسه، پدیده ای برای دموکراتیزه کردن مطبوعات تلقی می شد که در آن تعلق خاصی به سبک نگارش یا نوع نوشته اعم از شعر، داستان، چیستان یا حتی پاره های طنزآمیز احساس نمی شد. بولگاکف نمایش نامهٔ خود را به این ژانر روزنامه نگاری نزدیک کرد و در فضای انقلاب زدهٔ شوروی دههٔ بیست برای مردم عادی سرگرمی ادبی فرهنگی ایجاد کرد. هدف وی ارتقای سطح زیبایی شناسی اثر نمایشی، چه در شکل نوشتاری و چه در شکل اجرایی آن نبود. شاید بتوان گفت بولگاکف برآیند طنز فرانسوی نشئت گرفته از دوران طولانی انقلاب فرانسه را در ژانر سادهٔ نگارش فلتون، نوشتاری ساده و همه فهم برای مردم عادی یافت و آن را در تجربیات نمایش نامه نویسی خود به کار بست. اصولا فلتون را با دو مولفه می توان شناخت: یکی شکل داستان غیرواقعی (با ارائهٔ تصویری مشخص) و دیگری شکل تحلیلی (تعمیم مشخص موقعیت).