بولگاکف در اقتباس نمایشی خود شخصیت پی یر، ناتاشا، آندری و خانواده راستف، یعنی قهرمان هایی را که مستقیم با جنگ رابطه دارند، در مرکز اثر خود به حرکت در می آورد و روایتی خطی منطبق با روند تاریخی را در پیش می گیرد.اقتباس همواره از روش های مورد علاقه ی میخاییل بولگاکف در دوره ی فعالیت ادبی اش بوده است. از نوزده نمایشنامه ای که نوشته؛ «جنگ و صلح»، «دن کیشوت» و «نفوس مرده» اقتباس از داستان های سه نویسنده ی بزرگ متقدم، یعنی تالستوی، سروانتس و گوگول است و «مولیر»، «پتر کبیر»، «آخرین روزها» و «باتوم» نیز چهار نمایشنامه ای است که بر اساس زندگی چهار شخصیت برجسته، یعنی مولیر، کمدین نامدار فرانسوی؛ پتر کبیر، تزار مقتدر روسیه؛ الکساندر پوشکین، شاعر بزرگ روسیه؛ و یوزف استالین، رهبر شوروی نوشته است. فیلم نامه ای نیز براساس نمایشنامه ی «بازرس» گوگول نوشته است. دو داستان «گارد سفید» و «جزیره ی ارغوانی» خود را به نمایشنامه تبدیل کرده و ناگفته نماند که نمایشنامه ی «مولیر» او نیز اقتباسی است از رمانی نوشته ی خود بولگاکف به نام «زندگی آقای د مولیر». با این حجم کار اقتباسی، بولگاکف قاعدتا باید مهارتی در اقتباس ادبی و دراماتیزه کردن آثار داستانی و رویدادهای تاریخی کسب کرده باشد که نباید بی اعتنا از کنار آن گذشت.